همیشه اکثر افراد در مشاورهها اعتراف میکنن قبل از ورود به مشاوره با من، به هر دری زدن که عزت نفس و اعتماد به نفسشون رو تقویت کنن، اما تمام تلاشهاشون بیفایده بوده؛ درواقع یک فرد، آگاه میشه که اعتماد به نفس و عزت نفس نداره، اما به جای این که در مسیر درست گام برداره، شروع میکنه و هر کاری که خودش فکر میکنه درسته رو انجام میده تا به نتیجه برسه و خب طبیعتا این روند هم نتیجهای نداره و حتی ممکنه فرد بعد از مدتی سرخورده تر از قبل بشه.
به عنوان مثال آدمها وقتی به این آگاهی میرسن که عزت نفس ندارن و مورد احترام اطرافیان نیستند، شروع میکنن به ایجاد تغییرات بیرونی مثل عمل های زیبایی، خرید لوازم گرون قیمت و یا کسب نتایج متفاوت تا بلکه مورد توجه و مورد احترام قرار بگیرند، و در نهایت همونطور که گفتم تمام این کارها نتیجهای رو به همراه نداره و این افراد بدتر سرخورده و نااُمید میشن، و در نهایت میفهمن که باید مشاوره دریافت کنن و یا این که وارد دورههای آموزشی بشن تا به طور حرفهای و اصولی عزت نفس و اعتماد به نفس خودشون رو مرتفع کنن.
چه کنیم تا دیگران به ما احترام بگذارند؟
به عنوان مثال، حوالی سال 1400 بود که خانمی وارد مشاوره با بنده شد و دقیقا قبل از مشاوره با من همین روند رو پیش گرفته بود؛ یعنی به خاطر عدم عزت نفس و اعتماد به نفس آسیبهای زیادی رو در زندگی متحمل شده بود و بعد از این که متوجه شد اعتماد به نفسش پایینه، با این تصور که نتایج و عوامل بیرونی اعتماد به نفسش رو بالا میبرن، اقدام به تغیر عوامل بیرونی کرد.
مثلا بارها اقدام به عمل زیبایی کرده بود، ماشین شاسی بلند خریده بود، گوشی چند ده میلیونی خریده بود، دکوراسیون منزلش رو گرون قیمت چیده بود، کلی طلا و جواهر خریده بود، حتی تلاش کرده بود و در حیطه کاری خودش ترفیع شغلی گرفته بود تا بلکه به همین واسطه مورد احترام قرار بگیره، اما تمام این تغییرات به گفته خودش ذرهای نتیجه بخش نبودن و متوجه شده بود که ریشه این مسئله از جای دیگه آب میخوره.
فکر کنم با همین مثال و توضیحات مقدمه، تا حدودی متوجه شدی که من دارم راجع به چی حرف میزنم. ببین دوست گلم، اگر تو در حال مطالعه این مقاله هستی به احتمال خیلی زیاد احترام کافی رو از جانب دیگران دریافت نمیکنی یا شاید هم دریافت میکنی اما دلت میخواد این احترام خیلی بیشتر گسترش پیدا کنه. به هر صورت این سوال اینجا مطرحِ که چرا ما از جانب دیگران ارزشمند و محترم شمرده نمیشیم؟ خب طبق معمول اولین پاسخی که به ذهنمون میرسه اینه که حتما چون من پولدار نیستم، چون زیبایی ظاهری کافی ندارم، چون فلان جایگاه اجتماعی رو ندارم و … بنا به این دلایل مردم به من احترام نمیزارن! دقیقا مثل همین خانم محترمی که توی مشاوره با من بود و کلی آدم دیگه که در مشاوره با من همین نگرش رو داشتن و با همین نگرش هرچقدر هم تلاش کردن به جایی نرسیدن.
پس اگر تو هم اینگونه فکر میکنی، باید خدمتت عرض کنم که سخت در اشتباهی و اصلا از این خبرها نیست. من آدمهای زیادی رو دیدم که کلا چهره خودشون رو با عملهای زیبایی تغییر دادن! همچنین با تلاش به موفقیت های چشمگیری رسیدن و پولدار شدن و صاحب جایگاه اجتماعی بالایی شدن، اما با وجود کسب بزرگترین نتایج و با وجود رقم زدن تغییرات بزرگ اینچنینی، اما باز هم مورد عزت و احترام کافی قرار نگرفتن!
من افراد پولداری رو دیدم که عزت نفس و اعتماد به نفس ندارن و روابطشون داغونه، من افرادی رو دیدم که حتی صاحب بیزینسهای بزرگ هستند اما عزت نفس و اعتماد به نفس لازمه رو در روابط ندارن، من افرادی رو می شناسم که در حدِ مدلینگ زیبا و خوش چهره هستند امااااااا عزت نفس و اعتماد به نفس ندارن؛ پس تمام این چیز هایی که شما ملاکِ عزت و احترام می دونی کاملا اشتباه هستند و این ها به تنهایی عزت، احترام و ارزش رو برای تو به ارمغان نمیارن.
احتمالا فکر می کنی که من دارم کاملا صفر و صدی به مسئله نگاه میکنم و مثلا میگم که پول و موقعیت اجتماعی و زیبایی و غیره اصصصلا به درد نمیخوره!!! درحالی که من اصلا چنین دیدگاهی ندارم و اصلا بحث اعتبار این نتایج و دست آوردها نیست. ارزش و اعتبار اینها که سرِ جاشه و کاملا محفوظه؛ بحث اینه که ارزش، عزت و احترام حقیقی رو این ها به تنهایی برای ما به ارمغان نمیارن و عزت و ارزش حقیقی ما ریشههاش در جای دیگهست. حالا متوجه منظورم شدی؟
ریشه ارزش و احترام در کجاست؟
حالا واقعا ریشه ارزش و احترام در کجاست؟ اگر پول، زیبایی، موقعیت شغلی، فلان رابطه و … برای ما ارزش و احترام رو به ارمغان نمیاره، پس ما کجا باید به دنبال ارزش و احترام باشیم و چگونه اون رو به دست بیاریم؟ خب کاملا مشخصه، در وجود خودت! بزار یک مثال کاملا واضح برات بزنم: شما یک سیب زمینی رو هرکار کنی باز هم سیب زمینیه! یعنی حتی اگر آرایشش کنی و دورِش طلا و جواهرات بچینی، در نهایت باز هم سیب زمینیه و حتی اگر ارزشی هم براش قائل بشن، اون ارزش برای خودش نیست و برای طلا و جواهراتِ دورشه که بهش اهمیت میدن! اما یک الماس حتی اگر در فاضلاب هم بیوفته باز هم الماسه و ذره ای از ارزش و اعتبارش کاسته نمیشه! این مثال کمی رک بود، اما خب به نظرم لازم بود برای این که تو این مسئله رو درک کنی.
ببین دوست ارزشمندم، تو همون الماسی هستی که به ارزش های درونی خودت پی نبردی و فکر میکنی تکه سنگی بیارزشی که با بزک دوزک ها و عوامل بیرونی باید به ارزشهای خودت اضافه کنی، درحالی که تو خوده خوده ارزشی و اصلا معیار تعیینِ ارزش تو هستی!!! یک فردی که عزت نفس و اعتماد به نفس کافی نداره دقیقا به همین مسئله آگاه نیست و به ارزش و لیاقت و جایگاه والای خودش آگاه نشده.
وقتی تو خودت معتقدی از درون چیزی برای ارائه نداری و ارزش و اعتبار خاصی نداری و معتقدی که پول، ماشین، طلا و جواهرات، فلان رابطه، تیپ و استایل و موقعیت شغلیت برای تو ارزش میارن، تصور میکنی نتیجه این نگرش چی میشه؟ نتیجه این میشه که همچنان مورد عزت و احترام واقع نمیشی، حتی اگر کسی هم بهت احترام بزاره کاملا کاذبه و مردم فقط به خاطر پول و جایگاهت بهت احترام میزارن نه به خودت. خب چی بدتر از این که دیگران من رو برای خودم نخوان و به پول و موقعیت و جایگاه من احترام بزارن؟!
موفقیت ضامن عزت نفس نیست! عوامل و نتایج بیرونی تضمین کننده عزت نفس نیستند؛ تو باید این رو درک کنی که در اعماق وجود خودت به دنبال ارزشها باشی و این رو من در سایت آکادمی ابراهیم شجاعی چه در آموزشهای رایگان و چه در دورهها به صورت مفصل آموزش دادم و این آموزشها همچنان هم در جریانه.
تو میخواهی نهایت احترام و ارزش رو از جانب دیگران دریافت کنی؟ پس بسم الله … خودت اولین نفری باش که ارزشهات رو میبینی و خودت اولین نفری باش که به خودت احترام میزاری. سوای از این که الآن پول داری یا نه، لباس های گرون به تنت داری یا نه، موقعیت مهمی داری یا نه و سوای از تمام این عوامل و نتایج بیرونی، همین الآن در هر شرایطی که هستی همواره به ارزش های درونیت پی ببر و بفهم که به عنوان یک انسان چقدر ارزشمندی؛ تک تک ارزشهای درونیت رو کشف کن و احساس لیاقت و ارزشمندی رو در وجودت تقویت کن و این رو بدون که چه اون نتایج باشن چه نباشن، تو به خودیه خود ارزشمند، مهم و لایق هستی. پس تو باید اولین نفری باشی که به خودت احترام میزاری و خودت رو جدی میگیری.
من در ابتدای مسیر خودشناسی، دقیقا همینطور بودم؛ نه یک ریال پول داشتم، نه جایگاه اجتماعی خاصی داشتم، نه حتی ظاهر خیلی مدلینگی داشتم و کلا هیچی؛ یعنی عاری از عوامل بیرونی بودم، فقط خودم بودم و یک دست لباس معمولی؛ اما در همون شرایط، کاملا پرقدرت و با ایمان شروع به خودشناسی و خودسازی کردم و آگاه شدم که ارزشهای من درونیه و من باید این ارزشهای درونی رو گسترش بدم و برای خودم نهایت ارزش و احترام رو قائل شدم و خودم رو جدی گرفتم. به خودم میگفتم اگر قراره کسی به من احترام بزاره باید همین الآن و در همین شرایط احترام بزاره. اگر قراره احترام فقط به خاطر پول و جایگاه من باشه پس میخوام صد سال سیاه اصلا نباشه! من همین الآن ارزشمند و محترم هستم، پس خودم در گام اول به خودم احترام میزارم و خودم با خودم رفیق شدم و جوری با خودم برخورد میکردم که انگار رئیس جمهوری چیزی هستم!
خب نتیجه این روند چی شد؟ همین شد که به لطف خدا حالا من به این حد از محبوبیت، عزت و احترام رسیدم و البته که تازه ابتدای مسیرم. چه اون موقع که هیچ چیزی نداشتم و چه حالا که به لطف خدا به چنین نتایجی رسیدم، من مورد عزت و احترام قرار گرفتم و میگیرم، چوووون در گام اول خودم چنین رفتاری رو با خودم داشتم و دارم. حتی اون زمانی که به غیر از پدر و مادرم کسی من رو نمیشناخت، من خودم اولین نفری بودم که عمیقا برای ابراهیم شجاعی ارزش و احترام قائل شدم.
نتایج و عوامل بیرونی چقدر مهم هستند؟
خب حالا من انقدر از این صحبت کردم که نتایج و عوامل بیرونی ارزش و اعتبار واقعی رو برای ما به ارمغان نمیارن، اما بهتره اینجا به جایگاه اینها هم بپردازیم و ببینیم نتایج، موفقیتها و عوامل بیرونی چقدر تاثیر گذار هستند. ببین رفیق جان، نتایج و عوامل بیرونی، ارزش و اعبار اصلی ما رو رقم نمیزنن، اما به ارزش و اعتبار ما اضافه میکنن.
بزار یک مثال برات بزنم. این مثال رو من همیشه در این باره برای افراد میزنم و اینجا هم میخوام برای تو بنویسمش. بسیار خب، یک کامپیوتر رو در نظر بگیر. این کامپیوتر به خودیِ خود ارزشمنده و اعتبار داره، درسته؟ حالا این کامپیوتر اگر یک جفت اسپیکر گرون قیمت هم داشته باشه طبیعتا ارزش اون کامپیوتر بالاتر میره. امااااا اگر اون اسپیکر نباشه چیزی از ارزش واقعی کامپیوتر کم نمیشه؛ به بیانی سادهتر، لوازم جانبیِ بیشتر و با کیفیتتر به ارزش های کامپیوتر اضافه میکنن اما نبود اون لوازم، کل ارزش کامپیوتر رو از بین نمیبره و کامپیوتر همچنان ارزشمنده.
این دقیقا حکایت ما و دستاوردهای ماست. پول، ارزش و اعتبار بسیار بیشتری رو به ارزش تو اضافه میکنه و در قدرت پول شکی نیست، اما نبودِ پول باعث نابودی کل ارزش های تو نمیشه. داشتن شغل و جایگاه بالا طبیعتا خیلی خیلی ارزش تو رو بالاتر میبره، اما اگر تو جایگاه مهمی نداشته باشی این به معنای این نیست که کلا بی ارزشی! داشتن تیپ و استایل گرون قیمت هم به ارزشهای تو اضافه میکنه، اما نپوشیدن لباسهای گرون به معنای بیارزش بودن تو نیست.
پس ارزشِ ریشهای و حقیقی در وجود تو نهفته و اصلا این نتایج و عوامل، زمانی تو رو به سعادت و ارزش های حقیقیِ بیشتر میرسونن که تو در گام اول به ارزش و اعتبار اصلی خودت پی ببری؛ چون درغیر اینصورت حتی اگر این نتایج حاصل بشه باز هم بی فایدهست. مثل همون فردی که در مشاوره با من بود و مثالش رو برات زدم. ایشون هم شغل مهمی داشت، پولدار بود و تیپ و ظاهر خفنی رو برای خودش رقم زده بود، اماااااا همچنان عزت نفس و اعتماد به نفس درب و داغونی داشت و از سوی دیگران ارزش و احترام خاصی رو دریافت نمیکرد، و اگر کسی هم بهش اهمیت میداد فقط به خاطر پول و جایگاهش بود، نه خودش.
چرا هیچ وقت احترام دریافت نمیکنم؟ | کلام آخر
لب کلام، عزت نفس یعنی پی بردن به ارزشهای درونی و حقیقی و تلاش برای گسترش اون ها. اگر تو در همین شرایطی که هستی بتونی به ارزش های حقیقی خودت پی ببری، در نهایت هر نتیجه یا دستاورد بیرونی که کسب میکنی هم به ارزش و اعتبار تو اضافه میکنه و درواقع این دست آوردهای بیرونی مثل عوامل جانبی هستند که به ارزش اصلی تو ارزشی رو اضافه میکنن.
لذا اگر تو به ارزشهای درونی خودت آگاه نشی و فقط بخواهی به تنهایی با این عوامل بیرونی برای خودت ارزش، اعتبار و احترام بخری، پس زهی خیال باطل؛ چرا؟ چون تو خودت هم در این حالت باور داری که ذاتا دو ریال ارزش نداری و با این دارایی ها و عوامل بیرونی باید مورد توجه قرار بگیری!!! پس در این حالت اگر حتی به نتایجی برسی و حتی اگر کسی هم بهت اهمیت بده و یا احترامی برات قائل بشه، پس اون داره به دارایی و جایگاهت احترام میزاره نه به حضور خودت.
یادت باشه حضور تو باید ارزشمند باشه. وقتی حضورت ارزشمند باشه مردم عاشق و شیفته خودت هستن نه شیفته داراییهات. حالا این که چطور عزت نفس و اعتماد به نفست رو تقویت کنی و این که چطور به ارزش های درونیت پی ببری بحثش مفصله و باید برای آموزشهای سایت آکادمی وقت و انرژی بزاری، همچنین میتونی وارد مشاوره یا دورههای آموزشی موجود در سایت بشی.
احترام واقعی از سوی دیگران، حاصل احترام واقعی از جانب خودت هست. هروقت تو خودت رو محترم شمردی، متقابلا دیگران هم تو رو محترم میشمرن. هروقت تو خودت رو ارزشمند شمردی، متقابلا دیگران هم برات ارزش قائل میشن. ببین رفیق جان، تو خودت وقتی باور داری که مثلا پول برای تو ارزش و احترام میاره، پس دیگه چه انتظاری داری که دیگران تو رو به خاطر خودت بخوان؟! من خودم ارزشی توی خودم نمی بینم و پوچم، اما چون پولدارم شما منو واسه خودم بخواین!!! این واقعا مسخرهست …
خب تو با این باور حتی اگر پولدار هم بشی، دیگران به پولت احترام میزارن نه به خودت. آخه نمیشه که تو خودت باور داشته باشی پولت تعیین کننده ارزش و اعتبارته، بعد توقع داشته باشی دیگران تو رو به خاطر خودت بخوان. تو خودت رسما تماااااام ارزش، اعتبار، عزت و احترامت رو گره زدی به پول، خودِ تو به شخصه ارزش خاصی رو درونت نمیبینی، بعد انتظار داری مردم ببینن؟ واقعا جالبه!
پس تو به خودیه خود ارزشمند و معتبر و قابل احترامی و اگر نتیجه ای کسب کنی، اگر رشد کنی، اگر جایگاه شغلی و اجتماعی بهتری به دست بیاری، اگر تیپ و ظاهر بهتری رو برای خودت رقم بزنی، تمام اینها باید مثل همون لوازم جانبی کامپیوتر باشن که به ارزش و اعتبار تو اضافه میکنن، نه این که کل ارزش تو رو رقم بزنن.
آدمی که تمام ارزش و اعتبارش رو پولش تشکیل داده، پس تا وقتی پول داره ارزش کاذب داره و پولش که نباشه اون دیگه اندازه یک سیب زمینی هم ارزش و اعتبار نداره! انصافا همون مثالی که از سیب زمینی و الماس در اواسط مقاله برات زدم خیلی حق مطلب رو ادا کرد، پس جدی بگیرش.
چطوری جدی بگیری؟ اینطور که در زمینه عزت نفس و اعتماد به نفس برای آموزشهای آکادمی وقت و انرژی بزاری، آگاهی کسب کنی و اگر تمرینی بهت دادم انجام بدی، ارزشهات رو ریشه ای و درونی بسازی و مرتفع کنی تا در هر شرایطی ملت عاشق و شیفتهات بشن.
همونطور که من ساختمش. من گفتم که خداشاهده در ابتدای مسیر زندگیم هزار تومان هم توی جیبم نبود، اون زمان حتی ظاهر و تیپ الآن رو نداشتم و حتی شغل مهمی هم نداشتم، و از تمام اینها مهمتر، درگیر یک بیماری نادر و عجیب بودم، اما با شناخت ارزشهای درونی، با تقویت احساس لیاقت و ارزشمندی و با تقویت عزت نفس کاری کردم که مردم عاشق و شیفته من شدن. من اینجا از خودم تعریف نمیکنم، هرچند که تعریف از خود اگر به جا و واقعی باشه خیلی هم خوبه. اما نیت من از بیان این حرفها در این مقاله فقط اینه که بفهمی یک الگوی حقیقی و کسی که نتیجه توی دستشه برات این مقاله رو نوشته.
دورههای بینظیری که روی سایت آکادمی ابراهیم شجاعی در اختیارت قرار گرفته و مقالات و آموزشهای میلیونی هم که به عنوان هدیه به صورت رایگان منتشر شده و همچنان میشه. پس سفر به درون کن و ارزش، اعتبار و الماس های درونیت رو کشف کن تا به عزت، احترام، ارزش و اعتبار ذاتی برسی. نه عزت و احترامی که گره خورده به عوامل بیرونی.
چه زمانی تو در گام اول به خودت احترام میزاری و خودت رو لایق و ارزشمند میدونی؟ زمانی که به ارزش های درونیت پی ببری. پس اگر الآن در به در به دنبال عوامل بیرونی هستی، دلیلش همینه که تو چیزی در وجود خودت نمیبینی. آدمی که فکر میکنه عاری از ارزشه به دنبال ارزش های جانبی میگرده. ارزش های جانبی زمانی معتبر و نتیجه بخش هستند که در کنار ارزشهای ذاتی و درونی قرار بگیرن.
برات آرزوی بهترینها رو دارم
ارادتمند و دوستدار تو، ابراهیم شجاعی