چگونه نه بگوییم؟ مهارت نه گفتن در 4 قدم

چگونه نه بگوییم؟ گاهی اوقات تصمیم ما، رد کردن یک درخواسته، اما بنا به دلایلی انگار توانایی نه گفتن رو نداریم و به همین جهت برخلاف میل باطنی، درخواست طرف مقابل رو قبول می‌کنیم و بعدش هم شروع می‌کنیم به خودسرزنشی و خودخوری. وقتی در چنین شرایطی قرار می‌گیریم، این سوال پیش میاد که اصلا چگونه نه بگوییم؟ مهارت نه گفتن رو چطور یاد بگیریم و چگونه نه گفتن رو برای خودمون آسون کنیم؟

به هر صورت این هم یکی دیگه از دغدغه های یک فرد با اعتماد به نفس پایین هست که باید جدی گرفته بشه. چرا که نداشتن مهارت نه گفتن، آسیب های زیادی به عزت نفس و اعتماد به نفس ما وارد می کنه. استرس و اضطراب، خودسرزنشی و خودخوری و حتی اختلال افسردگی، از جمله عوارضی هستند که نداشتن مهارت نه گفتن برای ما به ارمغان میاره.

فردی که اعتماد به نفس بالایی داره، به خوبی می‌دونه که مخالفت کردن حقی کاملا طبیعیه و برای همین به مهارت نه گفتن کاملا مسلطه، و هرزمان که لازم به نه گفتن باشه، کاملا قاطعانه مخالفت خودش رو بیان می‌کنه. کسی که اعتماد به نفس داره خیلی خوب می‌دونه که نه گفتن به یک تعهد جدید، احترام به تعهدات قبلیه! پس اینطور فکر نمی‌کنه که دائما باید موافقت کنه و لذا هرجا که لازم باشه با اعتماد به نفس بالا، مخالفت خودش رو بیان می‌کنه و یا درخواست طرف مقابل رو در کمال احترام رد می‌کنه.

درحالی که داشتم این مطلب رو می‌نوشتم، یک آگاهی به ذهنم خطور کرد که دلم می‌خواد اینجا با شما هم به اشتراک بزارمش.

می‌دونی دوست گلم؟ الآن که فکرش رو می‌کنم، اعتماد به نفس رو می‌شه محافظِ عزت نفس هم مد نظر گرفت. ما همیشه در تلاشیم عزت نفس رو تقویت کنیم، اما کمتر کسی به حفظ عزت نفس فکر می‌کنه! بعنوان مثال: کلی تمرین برای تقویت عزت نفس انجام میدیم، اما جایی که باید مخالفت کنیم، برخلاف میل باطنی موافقت می‌کنیم و بعدش شروع می‌کنیم به خودسرزنشی و خودخوری؛ و وقتی چند بار این روند رو تکرار کنیم، کم کم از خودمون نااُمید می‌شیم و وارد تونلی به نام افسردگی می‌شیم.

این یعنی نابودی عزت نفس! حالا با این تفاسیر تو بگو تقویت عزت نفس چه فایده‌ای داره؟ وقتی تو 10 درصد عزت نفست رو ارتقاء میدی، اما از این طرف با رفتار و تصمیمات غلط، همون عزت نفس رو 50 درصد می‌کِشی پایین. یعنی اونی که ساختی رو خراب کردی، چیزی که از قبل بوده رو هم خراب کردی! برای همینه که میگم اعتماد به نفس رو به عنوان بادیگاردِ عزت نفس هم می‌شه مد نظر گرفت. پس در کنار تقویت عزت نفس، ما باید به مسئله مهم‌تری هم بپردازیم که اون محافظت از عزت نفسه.

یادت باشه:
جایی که امنیت نباشه،
ساخت و ساز بی‌معنیه!

تمام این ها رو گفتم که بدونی یاد گرفتن مهارت نه گفتن هم به شدت مهمه. مهارت نه گفتن یکی از فاکتورهای اساسی از اعتماد به نفسه که ما باید به این مهارت مسلط بشیم. فکر می‌کنم برای مقدمه به اندازه کافی توضیحات رو ارائه دادیم، و حالا وقتش رسیده که بریم سروقت توضیحات اصلی.

چگونه نه بگوییم؟

بسیار خب، در قدم اول باید کمی به عوامل و دلایل این مسئله بپردازیم. یعنی اصلا ببینیم چرا نه گفتن برای ما سخت می‌شه. البته می‌شه گفت برای بعضی‌ها حتی غیرممکن هم به نظر میاد. یعنی حتی تصور این که فرد مخالفت خودش رو بیان کنه هم سخت به نظر میاد، چه برسه به این که واقعا بخواد مخالفت کنه یا درخواستی رو رد کنه! طبق روند آموزشی که من همواره پیش می‌گیرم، در قدم اول به دلایل می‌پردازیم و در قدم دوم میریم سراغ آگاهی‌های لازمه برای کسب مهارت نه گفتن.

مهارت نه گفتن

به دنبال تایید دیگران نباش

اولین دلیل که ما قدرت نه گفتن نداریم، اینه که تایید و رضایت دیگران به شدت برامون مهمه. وقتی این خلاء در وجودمون شکل می‌گیره، طبیعتا تصور می‌کنیم ممکنه افراد با رد کردن و مخالفت ما ناراحت بشن و حتی ممکنه که ما رو قضاوت کنن. مثلا فکر می‌کنیم خوب و یا بد بودن ما بستگی به نظر دیگران داره و برای همین دائما در تلاشیم رضایت دیگران رو جلب کنیم تا مدام بهمون برچسب “آدم خوب” رو بزنن.

تک‌تک این افکار و باورها ناشی از کمبود اعتماد به نفس و عزت نفسه! زمانی که تو در مسیر خودشناسی، تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس بیوفتی، اونوقت به مرور متوجه می‌شی که چطور یک عمر داشتی در حق خودت ظلم می‌کردی. تازه می‌فهمی تنها چیزی که اهمیت نداشته، حرف و نظر و رضایت دیگران بوده. البته خب گفتنش راحته و طبیعتا آدم باید از تمام وجودش متعهد و مصمم باشه تا بتونه این سدهای درونی رو بشکنه. کسی که یک عمر به دنبال تایید دیگران بوده، کسی که قضاوت دیگران تمام دغدغش بوده. قطعا با این یکی دو جمله دست از جلب تایید دیگران نمی‌کشه.

به هر صورت اولین دلیل که ما مهارت نه گفتن رو نداریم همین مسئله هست. تمام دغدغه ما اینه که دیگران ما رو تایید کنن و از عملکرد ما راضی باشن. پس برای همین، نظر، تفکر و قضاوت مردم به شدت برامون مهمه. وقتی هم که اینطور باشه، پس ما حاضریم حتی از تکه‌تکه وجودمون هزینه کنیم اما هرگز دست رد به سینه کسی نزنیم! خب به همین دلیله که من همینجا پیشنهاد می‌کنم مقالات مربوط به حرف و قضاوت مردم رو در سایت آکادمی ابراهیم شجاعی پیدا کنی و حتما مطالعه کنی. اگر قضاوت دیگران برات مهمه، اگر به دنبال تایید همه هستی، اگر جلب رضایت همه مردم برات مهمه، پس حتما آموزش‌های مربوطه رو در سایت آکادمی جستجو و مطالعه کن. این اولین قدم برای کسب مهارت نه گفتن هست.

خجالت و کمرویی رو کنار بزار

دومین دلیل که باعث می‌شه ما مهارت نه گفتن رو نداشته باشیم، همین خجالت و کمرویی هست. طبق معمول زمانی که اعتماد به نفس و عزت نفس پایین باشه، ما غرق در خجالت و کمرویی می‌شیم، طوری که حتی توانایی ابراز وجود هم نداریم، چه برسه به این که بخواهیم حرفی بزنیم. آدم خجالتی حتی جرعت این رو نداره که وجودش رو ابراز کنه و حضور داشته باشه، خب واقعا از چنین آدمی چطور می‌شه توقع داشت که بتونه حرف دلش رو بزنه یا به راحتی از عقایدش صحبت کنه؟ خجالت و کمرویی کاری می‌کنه که تو حتی جرعت موافقت رو هم نداشته باشی. بیان مخالفت که جای خود …!

وقتی خجالت و کمرویی رو ریشه یابی می‌کنیم، دوباره به داستان قضاوت مردم بر می‌خوریم. برای همین گفتم کسب آگاهی در رابطه با این مسئله اولین قدم برای افزایش اعتماد به نفس و کسب مهارت نه گفتن هست. خب خبر خوبی که برات دارم اینه که در رابطه با خجالت و کمرویی هم محتوای آموزشی ارزشمند و بی‌نظیر زیادی در سایت آکادمی وجود داره که می‌تونی برای این آموزش‌ها هم وقت بزاری. البته اگر واقعا برات مهمه!

مهارت نه گفتن

در این بخش از مقاله می‌خواهیم به 4 قدم برای نه گفتن رو یاد بگیریم. با یادگیری این 4 قدم و کسب آگاهی‌های لازمه، دیگه تو تنها کاری که باید انجام بدی این هست که با تمرین و تکرار، مهارت نه گفتن رو در وجود خودت نهادینه کنی. من بارها و بارها گفتم که ما کُنج اتاق یا توی یک چاردیواری نمی‌تونیم در راستای افزایش اعتماد به نفس گام برداریم. اعتماد به نفس چیزیه که در دل جامعه و بیرون از منطقه امن باید به دستش بیاری. اعتماد به نفس رو باید در مقابل آدم‌ها کسب کنی نه توی خلوتت! پس از این لحظه به بعد اگر جایی کسی ازت درخواستی کرد که واقعا تو قصد داشتی ردش کنی، در همون لحظه باید تلاش کنی این 4 قدم رو جامه عمل بپوشونی. این یعنی تمرین.

بسیار خب، در ادامه به 4 قدم برای نه گفتن می پردازیم.

خوب گوش بده

شاید مسئله مهمی به نظر نیاد، اما واقعیتی که وجود داره اینه که خوب گوش دادن هم کار هرکسی نیست. یاد یک جمله طلایی افتادم که می‌گفت: ما گوش نمی‌دیم که درک کنیم، ما گوش میدیم که جواب بدیم! این دقیقا همون چیزیه که من در این بخش از مقاله می‌خوام بهش بپردازم. اولین قدم که بسیار مسئله مهمی هم هست، اینه که تو صبورانه و با دقت به حرف های طرف مقابل گوش بدی.

به عنوان مثال در این رابطه، وقتی طرف مقابل شروع به صحبت می‌کنه، به محض این که ما متوجه می‌شیم می‌خواد درخواستی از ما داشته باشه، ناگهان در افکار خودمون غرق می‌شیم و دیگه به تنها چیزی که اهمیت نمیدیم، ادامه حرف های اون بنده خداست. یعنی در حالی که طرف مقابل داره صحبت می‌کنه، ما به این فکر می‌کنیم که ای وای حالا چطور ردش کنم؟! چطور بهش بگم نه؟! چطوری باهاش مخالفت کنم که ناراحت نشه؟! اصلا بی‌خیال فعلا بهش می‌گم باشه تا بعد یه کاریش می‌کنم، و و و … بعد هم که طرف حرفاش تمام شد، ما با دست پاچگی و استرس و اضطراب و حال بد، در بدترین شرایط ممکن بهش پاسخ میدیم.

فکر کنم متوجه حرفم شده باشی. چون این رو همه ما تجربه کردیم و ممکنه تو همین الآنم تجربه کنی. پس در اولین قدم باید صبورانه و با دقت به تک تک کلمات فردی که داره باهات صحبت می‌کنه گوش بسپاری و حرفاش رو بشنوی. به جای بها دادن به افکار منفی در ذهنت، کانون توجهت رو معطوف کن روی صحبت های اون بنده خدایی که داره باهات حرف می‌زنه. وقتی این قدم رو به خوبی برداشتی و گوش دادن و شنیدن اصولی رو انجام دادی، حالا وقتشه بری برای قدم دوم.

قاطعانه بگو نه!

قدم دوم اینه که قاطعانه بگی نه. چرا این رو می‌گم؟ چون ما زمانی که می خواهیم مخالفت کنیم یا جایی که باید نه بگیم، از هر کلمه و یا جمله‌ای استفاده می‌کنیم غیر از خودِ کلمه “نه”! یعنی جوری لقمه رو دور سر می‌پیچونیم که خودمون هم نمی‌فهمیم بلاخره درخواست طرف مقابل رو قبول کردیم یا رد! بعد انتظار داریم که طرف مقابل این رو بفهمه یا اگر هم فهمید برداشت بد نکنه. خب فن‌بیان و لحن گفتار بسیار مهمه. نه گفتن، باید به همون قدرتی بر زبان جاری بشه که تصمیم من هست. اگر من واقعا از تمام وجود تصمیم دارم چیزی رو رد کنم و نپذیرم، پس باید از تمام وجود و کاملا قاطعانه بیانش کنم و یک کلام بگم: نه.

نمی‌دونم والا چی بگم، فکر نمی‌کنم بتونم انجامش بدم، شک دارم، راستش رو بخواهی من … تمام این جملات همون پیچوندن لقمه دور سر هستن. ما آسمون ریسمون می‌بافیم به هم، اما قاطعانه مخالفت خودمون رو بیان نمی‌کنیم. پس قدم دوم اینه که کاملا مقتدر و قاطعانه بگی: نه.

بسیار خب. حالا در ادامه بریم برای قدم سوم.

چگونه نه بگوییم؟

برای طرف مقابل دلیل بیار

راستش رو بخواهی، من خودم به شخصه قدم سوم رو خیلی واجب نمی‌دونم؛ اما گاهی طرف مقابل برای ما آدم ارزشمندی هست و برامون عزیزه. پس شاید بهتر باشه که به نه گفتن و مخالفت اکتفا نکنیم. پس اگر فرد مقابل برات عزیزه و کلا آدم مهمی توی زندگیت هست، و یا بنا به هر دلیل دیگه‌ای دوست داری مخالفت خودت رو براش موَجه کنی، پس می‌تونی قدم سوم رو هم برداری.

سومین قدم از مهارت نه گفتن همینه که برای طرف مقابل دلیل بیاری. البته که باز هم یک سری از بچه ها اشتباه برداشت می‌کنن و فکر می‌کنن باید برای طرف مقابل داستان رسم و سهراب رو تعریف کنن. یعنی فکر می‌کنن باید طرف رو متقاعد کنن!!! در حالی که اصلا مسئله متقاعد کردن نیست. مسئله احترام به طرف مقابله! دقت کن به این جمله دوست گلم. گفتم مسئله متقاعد کردن طرف نیست، مسئله احترام به طرف مقابله. پس تو دلیل میاری که بهش بفهمونی اون برای تو آدم ارزشمندیه. نه این که زور بزنی که بهش بفهمونی به پیر و به پیغمبر الان شرایطش رو ندارم. فقط چون‌که آدم ارزشمندیه، دلایلی رو بهش ارائه میدی. همین.

لب کلام، یکی دوتا دلیل منطقی و صادقانه، مختصر و مفید براش بیار و بهش بگو بنا به این دلیل و اون دلیل الآن نمی‌تونم درخواستت رو قبول کنم. تمام شد و رفت. خب دیگه، حالا وقتشه بریم سروقت قدم آخر، یعنی قدم چهارم.

بهش راهکار بده

قدم چهارم هم دوباره به نوعی ماجرای احترام و اهمیت هست. درواقع ما دو گام آخر رو بر می‌داریم تا هم خودمون رفتار و شخصیتی فوق‌العاده داشته باشیم، و هم طرف مقابل متوجه بشه که برای ما عزیز و ارزشمنده. خب دیگه همونطور که از عنوان پیداست، در قدم آخر هم اگر راهکاری به ذهنت می‌رسه حتما بهش ارائه بده. دیگه فکر نمی‌کنم برای راهکار دادن هم نیاز به توضیح خاصی باشه. لذا اگر واقعا راهکار موثری داری که بتونه کار اون بنده خدا رو راه بندازه، پس حتما در اختیارش بزار. یعنی بگو من همونطور که گفتم فعلا نمی‌تونم برات کاری انجام بدم، اما خب یک ایده و راهکار خیلی خوب برات دارم که قطعا کارت رو راه مینداره، و در نهایت هم راهکارت رو در اختیارش بزار. خب دیگه اینم از قدم چهارم. یکی دوتا نکته مهم هست که در انتهای مقاله برات می‌نویسم.

چگونه نه بگوییم؟ مهارت نه گفتن در 4 قدم | کلام آخر

می‌دونی چیه رفیق جان؟ واقعیتی که وجود داره اینه که شاید گاهی برخی افراد از مخالفت تو ناراحت بشن! اما تو باید بدونی این به خودشون مربوطه. اگر تو واقعا طبق آموزش‌های این مقاله در کمال احترام گفتی نه و مخالفت خودت رو بیان کردی، اما در نهایت طرف مقابل دلخور شد، باااااور کن این به تو ربطی نداره. این مشکل اونه و بهتره بره با خودش حلش کنه. شاید تو فکر کنی این به نوعی خودخواهیه، اما حقیقت اینه که خودخواه آدمیه که میگه تو باید مطابق با میل من تصمیم بگیری و رفتار کنی! این جمله رو بارها توی ذهنت فرو کن، اگر تو جایی مطابق با شرایطت درخواستی یا چیزی رو رد می‌کنی، تو خودخواه نیستی، خودخواه طرف مقابله که چون تو ردش کردی ناراحت شده! اصلا به نظرت چرا ناراحت شده؟ چرا دلخوریش رو بهت بروز داده؟ خب کاملا مشخصه. چون میگه مهم نیست تو چه شرایطی داری یا مهم نیست تو چطور می‌خواهی پیش بری. مهم فقط منم! پس تحت هیچ شرایطی نباید به من نه بگی!

حالا با این تفاسیر اون خودخواهه یا تو؟ البته که این رو بگم درصد کمی از افراد در این حد بی‌شعور و بی‌ درک و فهم و خودخواه هستن! بدون شک اگر تو طبق آموزش‌های این مقاله و کاملا اصولی و محترمانه نه بگی و مخالفتت رو بیان کنی، به احتمال 99 درصد بازخورد مثبتی رو از طرف مقابل دریافت می‌کنی. اما خب لازم بود تا در رابطه با افراد خودخواه و بی‌شعور هم توضیحات لازمه رو ارائه بدم.

بعنوان ختم کلام، نیاز به تایید دیگران، ترس از قضاوت دیگران، خجالت و کمرویی، اعتماد به نفس و عزت نفس پایین، از جمله دلایلی هستند که یک فرد، مهارت نه گفتن رو نداره. وقتی به این آگاهی‌ها رسید و در راستای تغییر این عوامل اقدام کرد. اونوقت با بکار گیری این 4 قدم می‌تونه به راحتی نه بگه و مخالفتش رو قاطعانه بیان کنه.

 

با آرزوی بهترین ها، ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها