خودت باش یعنی چه؟

خودت باش! این توصیه بارها به گوشمون خورده، اما آخرش هم متوجه نشدیم که خودت باش دقیقا یعنی چی؟! این توصیه ظاهرا به این معناست که ادا در نیار و خود واقعیت رو بروز بده، اما خب بهتره که به درک عمیق تری نسبت به “خودت باش” برسیم، تا ببینیم آیا اصلا این توصیه درسته یا نه. چند وقت پیش یکی از بچه‌های آکادمی به من پیام داد و گفت: آقای شجاعی، خودت باش واقعا یعنی چی؟ من کمی در این باره گیج شدم و اصلا متوجه این حرف نمی‌شم. اگر من دارم تغییر می‌کنم پس این یعنی خودم نیستم؟

خب، من توضیحات مختصری رو به ایشون ارائه دادم، اما بهش قول دادم که در یک مقاله کامل به این مسئله بپردازم؛ و اون مقاله هم دقیقا همین مقاله‌ای هست که تو در حال مطالعه اون هستی! ببین دوست گلم، خودت باش به این معنا نیست که تو تغییر نکنی و تا آخر عمرت همینی که هستی باقی بمونی!

عده‌ای از افراد که به درک درستی نسبت به مفهوم “خودت باش” نرسیدن، معتقد هستن که این توصیه کاملا اشتباهه. چون ممکنه آدم یک رفتار نامناسب داشته باشه و اگر قرار باشه خود واقعیش رو بروز بده، پس دائما باید اون رفتار ناشایست رو تکرار کنه. خب همونطور که گفتیم، وقتی به درک درست و عمیقی نسبت به این توصیه نرسیده باشیم، طبیعتا چنین برداشت‌هایی رو می‌کنیم. برای درک بهتر معنا و مفهومِ خودت باش، در ادامه توضیحات لازمه رو بهت ارائه میدم.

خودت باش

همونطور که گفتیم، خودت باش به این معنا نیست که تو تغییر نکنی، بلکه به این معناست که تو احساسات، ارزش ها، نگرش و عقاید فعلیت رو از دیگران مخفی نمی‌کنی. وقتی صحبت از اصالت و خودت بودن می‌شه، درواقع داریم به عزت نفس اشاره می‌کنیم! به این اشاره می‌کنیم که تو شهامت ابراز وجود خودِ حقیقیت رو داشته باشی. عزت نفس نمی‌گه تغییر نکن. اتفاقا می‌گه یک فرد با عزت نفس همواره در تلاشه تا نسخه بهتری از خودش رو بسازه و در مسیر رشد فردی تغییر کنه. اما همین عزت نفس هم می‌گه که تو باید توانایی بروز احساسات رو داشته باشی، باید شهامت بیان عقایدت رو داشته باشی، باید با اعتماد به نفس از نگرش و عقایدت حرف بزنی. باید رفتاری که فکر می‌کنی درسته رو داشته باشی.

یک فرد اصیل و کسی که خودش هست، فردیه که عزت نفس و اعتماد به نفس داره. آدمی که خودش هست، ترس از قضاوت دیگران نداره و با خیالی آسوده خوده واقعیش رو بروز میده. به نظرم بین این‌همه توضیح، بزار یکی دوتا مثال برات بزنم. به قول آقای اینشتین، مثال زدن بهترین راه آموزش نیست، مثال زدن تنها راه آموزشه! پس در ادامه دوتا مثال برات می‌زنم تا بهتر متوجه بشی که خودت باش یعنی چی.

بسیار خب، ببین فرض کن تو یک فرد مذهبی هستی که کاملا به احکام شرعی پایبند هستی و نماز و روزه و .. رو همیشه به‌جا میاری. حالا یک شب در یک مهمانی دوستانه بین افرادی قرار می‌گیری که این دوستان اصلا مذهبی نیستن و حتی شاید مذهب‌ ستیز هم باشن! حالا وقت نماز مغرب و عشاء رسیده و تو طبق معمول باید نمازت رو بخونی. در این شرایط دو رفتار متفاوت می‌تونی داشته باشی.

رفتار اول اینه که نمازت رو نخونی! یعنی بنا به ترس از قضاوت دیگران و بنا به هر دلیل دیگری، ترجیح میدی امشب که مهمانی و در بین این جمع غیرمذهبی هستی، اصلا نمازت رو نخونی. برای این رفتارت هم توجیهاتی رو میاری که احساس گناه و اعتماد به نفس پایینت رو کمرنگ‌تر کنی. مثلا پیش خودت میگی همین یه امشبه دیگه درست نیست جمع رو ترک کنم و کنارشون بمونم بهتره. و یا هر توجیه دیگه که باهاش ماله بکشی روی اعتماد به نفس و عزت نفس پایین خودت.

نگاه به آیته

و اما رفتار دوم، رفتار دوم اینه که به افراد در جمع بگی دوستان من میرم نمازم رو می‌خونم و برمی‌گردم. بعدش هم با اعتماد به نفس بلند شی و بری نمازت رو سر حوصله ادا کنی و مجددا برگردی به جمع. حالا تو بگو کدوم رفتار زیباتر و اصیل تره؟ قطعا رفتار دوم. چون با این رفتاره که فرد ارزش‌هاش رو زیر پا نمیزاره و طبق ارزش های خودش زندگی می‌کنه نه دیگران. این یعنی خودت بودن و اصالت داشتن. البته به این معنا نیست که ما نگرش و عقاید خودمون رو به هیچ وجه تغییر ندیم. قطعا اگر جایی به آگاهی رسیدیم و متوجه شدیم که عقاید و باورهامون نیاز به اصلاح داره، پس باید در راستای اصلاح نگرش‌های خود اقدام کنیم. اما خب وقتی در حال حاضر و در این لحظه من یک تفکر، یک نگرش و باور یا عقیده‌ای رو انتخاب کردم و اون بخشی از وجود من شده، پس دیگه باید این‌ها رو قایم نکنم و خودم باشم. مخفی کردن این‌ها یعنی من بابت داشتن این‌ها خجالت می‌کشم، و سوالی که پیش میاد اینه که اگر این تفکرات، عقاید و رفتارها واقعا انتخاب خودته، پس چرا بابتشون خجالت می‌کشی و سعی داری قایمشون کنی؟!

مثال بعدی رو می‌تونم در رابطه با ابراز احساسات بزنم. ابراز احساسات هم در رابطه با مسئله خودت باش کاملا صدق می‌کنه. مثلا در یک رابطه تو از دست کسی ناراحت و رنجیده شدی. اینجا دو رفتار می‌تونی داشته باشی. رفتار اول اینه که احساست رو سرکوب کنی و با طرف مقابل به اشتراک نزاری، و سرکوب احساساتت رو هم با دلایل بی‌خود توجیه کنی. رفتار دوم هم اینه که با فن‌بیان و لحنی مناسب، احساست رو باهاش درمیون بزاری و بهش بگی که مثلا فلان رفتارت باعث ناراحتی من شد و …

اینجا کدوم رفتار زیباتر و اصیل‌تره؟ طبیعتا رفتار دوم. پس کسی که خودشه، کاملا ابراز احساسات رو بلده و به هیچ وجه احساساتش رو مخفی نمی‌کنه. لب کلام باید بگم وقتی که تو خودت رو فیلتر می‌کنی، سانسور می‌کنی، پنهان می‌کنی و سعی می‌کنی که به شکل متفاوتی خودت رو بروز بدی، این یعنی تو از اصالت خودت دور شدی و خودت نیستی!

خودت باش یعنی چه؟ | کلام آخر

پس وقتی که تو روی صدات کار می‌کنی تا صدای بهتری داشته باشی، با این کار تو عوض نمی‌شی، تو خودتی، اما داری سعی می‌کنی نسخه بهتری از خودت رو بسازی. اگر بین این‌همه آدم افسرده، تو لبخند می‌زنی، با این کار تو از خود واقعیت دور نمی‌شی، اتفاقا تو خودتی و فقط داری تلاش می‌کنی نسخه‌ای بهتر از خودت رو خلق کنی. پس خودت باش یعنی تو در مسیر تکامل هیچوقت ارزش‌ها، نگرش، عقاید و احساساتت رو پنهان نمی‌کنی، اما همواره نگرش‌ها، رفتار و مهارت‌هات رو بهبود می‌بخشی و رشد می کنی.

پس خودت باش رفیق جان!

 

دوستدار و ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها