سلام دوست خوبم. چطوری؟ در این مقاله از آکادمی میخوام راجع به اهمیت دادن به حرف و قضاوت مردم، و همچنین تلاش برای جلب تایید دیگران صحبت کنم. به نظرم بدترین سبک زندگی همینه که ما زندگیمون رو بر پایه حرف، نظر و سلیقه دیگران بنا کنیم. کلی حرف میتونم راجع به این مسئله بزنم و سعی میکنم تمام دلایلی که در حال حاضر به ذهنم میرسه رو در همین مقاله برات توضیح بدم تا کامل به این درک و منطق برسی که چرا و چگونه باید از قضاوت دیگران رها بشی و برای خودت زندگی کنی.
چرا باید بیخیال حرف و قضاوت دیگران شویم؟
خب این مسئله دلایل واضح و شفافی داره، اما از اونجایی که ما آدمها عموما سطحی نگر و بی تفکر هستیم، این مسئله رو هم مثل خیلی از مسائل دیگه برای خودمون شفاف سازی نکردیم و برای رفع این دغدغه تلاشی نمیکنیم. درواقع میخوام بگم اکثر مشکلات و مسائل زندگی ما به راحتی قابل حل هستند، اما ما از تمام چالشها غول میسازیم و کلا با توجه به سیستم مغزیای که داریم، عادتمون اینه که همه چیز رو پیچیده کنیم. اهمیت دادن به حرف و نظر مردم هم دقیقا یکی از همون مسائلیه که واقعا به راحتی میشه حل و فصلش کرد. اگر شک داری، فقط کافیه تا انتهای همین مقاله همراه من باشی تا یک بار برای همیشه از این دغدغه آزار دهنده رها بشی. در ادامه به تک تک فاکتور هایی که منجر به مهم شدنِ حرف و قضاوت دیگران در زندگیِ تو میشه می پردازیم تا با اون ها آشنا بشی و بفهمی که چرا باید از همین لحظه بیخیال حرف و نظر دیگران بشی.
رابطه بین عزت نفس و زندگی بر اساس حرف مردم
انقدر عزت نفس و اعتماد به نفس مهم و حیاتیه که میخوام به عنوان اولین فاکتور در این مقاله بهش بپردازم. من بارها و بارها گفتم که عزت نفس دقیقا مثل اسکلت و فوندانسیون شخصیت ماست و بدون وجود این فاکتور زندگی ما رسما فلج و بی معناست. در تمااااااام مسائل و جنبه های زندگی ما نیاز مبرم به عزت نفس داریم و اگر نباشه ما به شدت دچار مشکل خواهیم شد. از جنبه روابط گرفته تا مسائل مالی، سلامتی، اجتماعی و … عزت نفس همیشه صدر جدول اولویت ها بوده، هست و خواهد بود.
اصلی ترین دلیلی که حرف، نظر و قضاوت مردم برای ما مهم میشه، دقیقا کمبود عزت نفس هست. شک داشتن به خود، ارزشمند ندونستن خود، عدم احساس لیاقت و عدم پذیرش خود از علائم کمبود عزت نفس هستند و همین ها دقیقا باعث میشن که حرف و تایید دیگران برای ما مهم بشه و ما مدام تلاش میکنیم بر اساس حرف مردم زندگی کنیم. به نظر من هرچی حرف و قضاوت و سلیقه دیگران در زندگی ما پررنگ تر باشه، نشانه ضعف بیشتر ما در عزت نفس هست. پس اولین قدم برای رها شدن از حرف دیگران همینه که عزت نفس خودت رو تقویت کنی. وقتی عزت نفس رو در وجود خودت گسترش بدی، خود به خود بیخیال حرف و قضاوت دیگران میشی و دراوقع رهایی از حرف مردم یک نتیجه کاملا طبیعی از عزت نفس بالاست.
باید بپذیری که نمیتوان همه را راضی کرد
یکی دیگه از دلایلی که حرف و سلیقه مردم برای ما مهم میشه اینه که کلا به درک درستی از زندگی اجتماعی و زندگی در این دنیا نرسیدیم. ما وقتی درک درستی نسبت به جامعه و خودمون نداشته باشیم، نتیجه اش میشه همین که مدام در تلاشیم برای راضی نگه داشتن همه. این مسئله در افراد عادی نیست و شما با کمی دقت حتی میتونید این ضعف بزرگ رو در بین افراد مشهور هم ببینید! درواقع افراد معروف و مشهور زیادی هستند که تمام عمرشون رو صرف تلاش برای راضی نگه داشتن مخاطبینشون و فالوور هاشون میکنند. ببین دوست گلم، تو باید بپذیری که در راضی کردن همه ناتوانی. باید به این پذیرش برسی که بعنوان یک انسان توانایی این رو نداری که کل افراد جامعه رو راضی کنی یا کلا طوری زندگی کنی که همه باهات موافق باشن و یا ازت راضی باشن. این بخشی از طبیعتِ ماست. اختلاف سلیقه ها و اختلاف نظر و عقاید بین مردم و ملت ها کاملا امری طبیعیه و تو نمیتونی با این تفاوت ها بجنگی. تو از خدا که بالا تر نیستی، خب کلی از افراد جامعه حتی خدا رو هم رد میکنن، به سخره میگیرن یا حتی ازش انتقاد میکنن! اصلا کمی دقت کن و ببین توی جامعه ما چه کسی بالاترین میزان محبوبیت رو بین مردم داره. بگرد و پیداش کن و بعد برو توی شبکه های اجتماعی نظر مردم رو راجع به اون فرد بخون. در کمال تعجب میبینی که بین اون همه نظراتِ تعریف و تمجید، افرادی هم هستن که به شدت انتقاد کردن یا حتی نسبت به اون فرد مشهور و محبوب تفرت پراکنی میکنن. یا حتی افرادی که در سطح جهانی به شهرت و خصوصا به محبوبیت بسیار بالا رسیدن. افرادی مثل کریسیانو رونالدو. خب فقط کافیه بری نظرات مربوط به این فرد رو در فضای مجازی بخونی. تحت هیچ شرایطی تو نمیبینی که همه ازش تعریف کنن. آخرش تعدادی هم هستن که انتقاد میکنن، قضاوتش میکنن و حتتتتتی از تیپ و ظاهرش هم ایراد میگیرن و کلا یه بهانه ای میارن برای انتقاد و نفرت پراکنی. این خصلت آدماست که وقتی از کسی خوششون نیاد، براشون فرقی نمیکنه طرف کیه، چه جایگاهی داره یا شخصیت و ظاهرش چطوره. اونها در هر صورت دلیل و بهانه ای پیدا میکنن برای قضاوت کردن، نقد کردن و حتی توهین کردن!!!
از این که بگذریم، خب بحث اختلاف سلیقه هم هست. فرض کن تو یک لباس میخری و اون رو میپوشی. یکی از دوستان به محض این که تو رو میبینه میگه: چقدددر قشنگه بابا دسخوش از کجا خریدی؟ خیلی به تنت نشسته، واقعا عالیه. بعد از چند ساعت یکی دیگه از رفیقات تو رو میبینه و شروع میکنه به گیر دادن به لباست و مثلا میگه: اینو چرا با این شلوار پوشیدی. اصلا به کفشات نمیاد و اصلا این لباس مناسب استایل تو نیست و بیا خودم سر فرصت میبرمت بوتیک رفیقم برات فلان لباس رو میخرم و …. حالا این وسط تو کدوم رو میتونی راضی کنی؟ اصلا چطور ممکنه؟ خب برای همینه که ما میگیم تنها سلیقه خودت و نظر خودت و اون چیزی که دلت میگه مهمه نه نظر دیگران. اگر لباسی توی مغازه ای چشمت رو گرفته، میری میپوشی و به دید خودت خیییلی خوشگله و پوشیدنش حس خوبی بهت میده و خریدیش. دیگه بپوش و لذتش رو ببر. این که کسی با این لباس تو حال میکنه یا نه به خودش مربوطه نه تو! تو دوست داری کفش اسپرت بپوشی؟ خب بپوش. بیخیال این که بقیه چه نظری دارن. شاید از نظر یه نفر تو به شدت بد سلیقه باشی. خب به درک!!! اصلا چه اهمیتی داره و کی حق داره جای تو تصمیم بگیره یا انتخاب کنه؟ لباس پوشیدن یک مثال بود برای درک بهتر موضوع. وگرنه در تمام تصمیمات و رفتار هایی که تو داری، اگر به کسی آسیبی نمیرسه، خب به خودت مربوطه. مثلا تو به رشته های هنری علاقه داری، ولی دوستات یا فامیل میگن نهههههه الآن پول تو کار فنیه، الکی عمرت رو هدر نده. نقاشی و طراحی چیه بابا بیا برو یه فنی چیزی یاد بگیر و … خب چیزی که میشه گفت واقعا اینه که خییییلی مسخرست این حرکت، اما همونطور که گفتم بخشی از طبیعت ما آدماست و این به ما بر میگرده که این حرف ها و رفتار های دیگران توی زندگیمون تاثیر بزاره یا نه.
دیگران به جای تو زندگی نمی کنند
بزار یه مثال بزنم. فرض کن تو به یک مهمونی خیلی خیلی مجلل و بزرگ به طور رسمی دعوت شدی که اونجا با کلی غذا و خوراکی های لاکچری از مهمون ها پذیرایی میکنن. خب تو میری به اون مهمونی و روی یک میز کنار چند دوست دیگه مینشینی. وقت شام فرا میرسه و بیش از پنج نمونه غذا برای سفارش وجود داره. حالا تو مثلا خودت دوست داری قورمه سبزی سفارش بدی، اما یکی از دوستات میگه قورمه سبزی چیه بابا کباب کوبیده سفارش بده. تو میخوای دوغ سفارش بدی، یکی دیگه میگه کی دوغ میخوره، هیچی نوشابه مشکی نمیشه! میخوای ژله سفارش بدی، یکی دیگه از آخر میز میگه ژله چیه اه اه، فقط سالاد. خب این وسط تو دوراه بیشتر نداری، یا این که بزاری دیگران برات به سلیقه خودشون سفارش بدن یا این که خودت هررررچیزی که دلت و میلت میکشه سفارش بدی. سر یک میز 5 نفره شاید دو نفر ژله دوست داشته باشن، سه نفر سالاد. شاید یک نفر دوغ دوست داشته باشه، بقیه نوشابه. تصمیم و رفتار مطابق میل دیگران اصلا نمیشه و مسخرهست، باور کن دیگه نمیدونم چطور این مسئله رو توضیح بدم که بفهمی باید بیخیال جلب رضایت همه بشی. من بین افراد مشهور می بینم که مردم کامنت میزارن برای یک بازیگر که مثلا چرا دماغت اینطوره برو عمل کن. بعد طرف مثلا تو یه مصاحبه جواب میده که من از چهرهام راضی هستم و دلیلی برای عمل کردن نمی بینم! بعد از طرفی دیگه، یک بازیگر هم میره کللللی عمل زیبایی روی دماغ، گونه، فک، لب و … انجام میده، نظرات مردم رو که میخونی نوشته کوبیدی از نو ساختی! چقدر عمل کردی! چه خبرته چند کیلو ژل تزریق کردی تا این شدی؟! و کلی نظر منفیه دیگه.
پس در هر حالت مردم حرف میزنن، در هر حالت مردم نظر میدن و در هر حالت مردم قضاوت میکنن. من باز هم میگم من و تو از خدا که بالا تر نیستیم. این جماعت از خدا هم ایراد میگیرن. حرف زدن، انتقاد کردن و نظر دادن، راحت ترین کاریه که یه آدم انجام بده و طبیعیه که 99% از افراد جامعه هم فقط این کار رو بکنن. تو استقلالی هستی، اما دوستت پرسپولیسیه (شاید هم برعکس!)، تو غذاهای فست فودی دوست داری، دوستت غذای سنتی و خونگی، تو ورزش رو دوست داری، دوستت هنر و ادبیات رو، تو تیپ اسپرت دوست داری، رفیقت تیپ مجلسی و کلاسیک رو، تو از صدا و اجرای یک خواننده خیلی خوشت میاد، در صورتی که دوستت حالش از اون خواننده به هم میخوره، تو عاشق فلان بازیگر هستی درصورتی که دوستت به شدت منتقد اون بازیگره و میگه خیلی مصنوعی و مسخره بازی میکنه! تمام این ها طبیعت ماست و این وضعیت، دو قطبی بودن جهان مادی رو نشون میده و به نظرم زیبایی زندگی در همینه. یک لحظه تصور کن تمام مردم دنیا کت و شلواز میپوشیدن! یعنی تو از خونه که بیرون میزدی، هزاران آدم رو میدیدی که از زن و مرد، به صورت یک دست، کت و شلوار مشکی پوشیدن! خب خیلی مسخرهست و اصلا عجیب و غیر منطقیه. زیبایی زندگی به همین تفاوت ها و حق انتخاب های فراوانه که هر آدمی، با هر سلیقه ای اون چیزی که دوست داره رو انتخاب میکنه. ختم کلام اینه: هرکسی برای خودش و به جای خودش زندگی میکنه و وقتی در این طبیعت به ما قدرت تصمیم گیری و انتخاب داده شده، باید تمام و کمال ازش استفاده کنیم، نه این که حزب باد باشیم و با حرف دیگران مدام تغییر مسیر بدیم.
زندگی تنها یک فرصت است
ببین دوست گلم، تو چه بخواهی و چه نخواهی زندگی در این کره خاکی تنها یک فرصته. این که بعدش قراره چه اتفاقی برای ما بیوفته بحثش مفصله و موضوعِ الان ما، طول مسیر زندگی دنیوی هست. فرصتی به تو داده شده برای لذت بردن از زیستن، تصمیم گیری آزاد و برای خودشناسی و رشد. زندگی تنها یک فرصته برای ساخت و ساز اون چیزی که خودت دوست داری. تو به این دنیا نیومدی که به جای دیگران و برای دیگران زندگی کنی. دیگران هم همینطور. آدمها میان تا زندگی شخصی و فردی و تکامل خودشون رو سپری کنن، نه این که برای دیگران و بجای دیگران زندگی کنن.
یک پدر در دوران بچگی دوست داشته بهترین دکتر بشه ولی نشده. حالا به بچهاش میگه: تو بااااااید دکتر بشی. درصورتی که اون بچه حالش از این رشته به هم میخوره و عاشق ورزشه، خب اون بچه خودش حق انتخاب داره و به بچه ربطی نداره که علایق پدرش رو دنبال کنه. پس زندگی خودش، سلیقه و زیستن خودش چی؟ دنیا که فقط دکتر و مهندس نمیخواد، فقط ورزشکار نمیخواد، فقط نقاش نمیخواد و … اصلا وجود اینهمه تنوع در جهان این رو اثبات میکنه که تو حق انتخاب داری. تااااکید میکنم توووووو حق انتخاب داری.
چند وقت پیش ناسا برای اولین بار یک ربات رو با موفقیت به سیاره مریخ فرستاد برای کاوش در باره این سیاره. ویدیوی لحظه موفقیت این پروژه بزرگ رو در سایت یوتوب گذاشتن و چندین میلیون بازدید و لایک گرفت. اما در کمال تعجب چندین هزار نفر این ویدیو رو دیسلایک کردند! این یعنی چی؟ یعنی تو حتی اگه کاوشگر هم به مریخ بفرستی، باااااز هم عده زیادی مخالف هستن. شاید باورت نشه ولی همین الآن که منو تو باور داریم زمین گرده و توسط علم هم این مسئله ثابت شده، افراد زیادی در دنیا وجود دارن که به شدت معتقد هستن که زمین تخته!!! برای اثبات این مسئله هم کمپین زدن و انجمنی دارن بنام تخت گرایان! همین الآن که من و تو بتپرستی رو مسخره و بی معنی و مضحک میدونیم، توی تایلند و خیلی از جاهای دیگه در دنیا، افراد زیادی بت پرستی میکنن، به همین جهت غذا و خوراکی میزارن جلوی بت های سنگی و چوبی که حاجت بگیرن!!! در هند که مردم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد تا خورشید، ماه، ستاره ها، اشیاء، حیوانات مختلف، بت های سنگی و چوبی، و حتی پوست پفک و چیپس رو هم می پرستن. این ها مثال های خیلی کوچیکی از تفاوت نظر ها و عقاید انسان هاست. با کمی دقت و تحقیق، صدها و هزاران و شاید میلیون ها تفاوت و اختلافات ریز و درشت رو میتونی پیدا کنی.
هرچقدر که بیشتر الگو ها رو ببینی، بهتر و راحت تر می پذیری که توانایی راضی کردن همه رو نداری و علاوه بر اون خودت هم کمتر توی سبک زندگی دیگران نظر میدی! هرچقدر که پخته تر بشی و درکت از زندگی در این جهان هستی بالاتر بره، دیگه به جایی میرسی که این مسئله برات خنده دار هم میشه و همین هم بخشی از طبیعت ماست. ما اومدیم تکامل رو طی کنیم. با یک نگاه به گذشته می بینی چیزهایی که گذشته برات خییییلی مهم بودن، الآن عامل خنده ات هستن. یک زمانی ما توی دبستان اگر بجای نمره بیست نمره نوزده میگرفتیم، کلی گریه میکردیم و حالمون بد بود، اما الآن وقتی یادمون به اون دوران میوفته خندمون میگیره و میگیم واقعا فازمون چی بود؟! بحث مهم بودن حرف و نظر دیگران هم به همین رواله. اگر رهاش کنی و سعی کنی درکت رو نسبت به زندگی عمیقتر کنی و روی خودت و شخصیت کار کنی، چند ماه یا چند سال دیگه به این روز ها خندهات میگیره، به خودت میگی واقعا چرا اونهمه مدت برام مهم بود؟ اصلی ترین دلیل وجود ما در این دنیا، طی کردن تکامله.
حواست باشه خودت رو گول نزنی!
مسئله ای که وجود داره و من به شدت توی مشاوره ها بهش بر میخورم، اینه که بچه ها خیلی قاطع میگن ما اصلا حرف مردم برامون اهمیت نداره، اما در عمل دقیقا برعکس عمل میکنن! در انتهای این مقاله خواستم بگم دوست گلم، هیچوقت کلاه سر خودت نزار! یاد بگیر حرف و عمل رو یکی کن. پس زمانی بگو حرف مردم برام مهم نیست و برای دل خودم زندگی میکنم که واااقعا همینطور باشه. دقت کن و موشکافی کن رفتارت و شخصیتت رو ببین مطابقت داره یا گفتارت یا نه.
کلام آخر و جمع بندی
ختم کلام اینه که تو حتی اگر روی سطح آب هم قدم بزنی، باز یه عده میگن حتما شنا بلد نبود!!! باید به این درک برسی که اختلاف و تفاوت در تمام جنبه ها وجود داره و ما بعنوان انسان عملا در راضی نگه داشتن همه ناتوانیم. از طرفی هم ما اصلا برای این کار متولد نشدیم و درواقع اومدیم تا زندگیه شخصیِ خودمون رو اون طوری که دوست داریم بسازیم و لذتش رو ببریم. همچنین گفتیم که تنها یک فرصت برای زندگی روی این کره خاکی به ما داده شده و این حماقت محضه که بخواهیم اون رو صرف جلب رضایت دیگران کنیم. همچنین گفتیم که باید دقت کنیم حرف و عمل ما یکی باشه و خودمون رو گول نزنیم. حقیقتا خیلی برای من راحت بود که بیام قلمبه سلمبه حرف بزنم و یا از کتابها چهارتا تکنیک و روش بیارم اینجا طوطی وار برات بنویسم. اما این مقاله رو قلبا و طبق تجربه شخصیم و درکی که در حال حاضر دارم نوشتم، چون معتقد هستم آنچه از دل برآید، بر دل نشیند و شک ندارم که تاثیر گذار خواهد بود.
ارادتمند شما، ابراهیم شجاعی